Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری، رسیدگی به پرونده خانه وحشت تهران که در آن جسد دختری پیدا شده و 2دختر فراری نیز پس از مدت‌ها زندانی بودن در آنجا نجات یافته‌اند، در جریان است و تحقیقات پلیس برای شناسایی سایر قربانیانی که در دام سعید، متهم اصلی پرونده افتاده‌اند ادامه دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که طی سال‌های گذشته دختران و زنان زیادی در خانه وحشت زندانی شده بودند که برخی از آنها موفق به فرار از آنجا شده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که افرادی که در این خانه کشته شده‌‌اند بیشتر از یک نفر باشند و به همین دلیل پلیس برای کشف ابعاد پنهان پرونده در حال تحقیق برای شناسایی کسانی است که در این سال‌ها در این خانه زندانی بودند.
یکی از این افراد زن جوانی بود که به‌گفته دختران نجات‌یافته از خانه وحشت به همراه دخترش از شاهرود به تهران آمده و در دام سعید گرفتار شده بود.
او چند روزی در خانه وحشت زندانی بود تا اینکه با کمک شوهرش موفق شد از آنجا فرار کند و پس از آن دیگر کسی از وی خبر نداشت. مأموران پلیس اما در جریان بررسی‌ها موفق شدند این زن را شناسایی کنند. او روز گذشته در برابر قاضی محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و از روزهایی گفت که در خانه وحشت زندانی بود.
 
کابوس وحشتناک
زن جوان توضیح داد: من و دختر 4ساله‌ام فقط یک هفته زندانی سعید و خواهرش بودیم و اگر پیگیری شوهرم نبود، خدا می‌داند چه بلایی بر سر ما می‌آمد.
او ادامه داد: ‌هنوز هم از یادآوری آن روزها دست و پایم می‌لرزد و وحشت به جانم می‌افتد. دخترم هنوز به شرایط عادی برنگشته و در این مدت جرأت نکردم به هیچ‌کس حرفی بزنم. حتی الان از سایه خودم هم وحشت دارم و می‌ترسم مبادا روزی سعید و خواهرش آزاد شوند و بلایی بر سرم بیاورند. چرا که این خواهر و برادر، انسان‌های وحشتناکی هستند که با روح و روان خیلی‌ها بازی کردند و خدا می‌داند چند نفر را قربانی کرده‌اند.

سفر به تهران
زن جوان ادامه داد: چند‌ماه قبل به همراه دختر 4ساله‌ام از شاهرود به تهران آمدم که یکی از دوستانم را ملاقات کنم. شنیده‌ام 2دختری که از خانه‌ وحشت نجات پیدا کرده‌اند، گفته‌اند که من با شوهرم اختلاف داشته‌ام و برای همین از شاهرود به تهران آمده بودم اما این حرف‌ها صحت ندارد. من برای دیدن دوستم آمده بودم و چون شوهرم اجازه نمی‌داد تنها سفر کنم بی‌خبر از او به تهران آمدم. وقتی رسیدم، به او زنگ زدم اما دوستم جواب تلفنم را نداد و بعد در حوالی میدان راه‌آهن با سعید آشنا شدم. او گفت پلیس است و وقتی دید جایی در تهران ندارم، پیشنهاد کرد به خانه‌اش بروم. به من اطمینان داد که خواهرش هم در خانه است و حتی برای تأیید حرف‌هایش به خواهرش زنگ زد. من تلفنی با خواهرش صحبت کردم و او با خوشرویی مرا به خانه‌اش دعوت کرد و گفت می‌توانم تا هر زمانی که بخواهم در آنجا بمانم. خواهر و برادر بازیگران ماهری بودند و با چرب‌زبانی اعتماد مرا جلب کردند به‌طوری که قبول کردم و به همراه دخترم به خانه آنها رفتم. از طرفی می‌خواستم بعد از آن با شوهرم تماس بگیرم و به او بگویم کجا هستم تا به ‌دنبالم بیاید.
وی ادامه داد: آن روز با اطمینان خاطر قدم در خانه وحشت گذاشتم غافل از اینکه چه روزهای سختی در انتظارم است. روز اول هیچ اتفاقی نیفتاد اما روز دوم سعید دخترم را تهدید و در اتاق زندانی‌اش کرد. او گاهی مرا در دستشویی زندانی می‌کرد و تا ساعت‌ها اجازه خروج و دیدن دخترم را نمی‌داد. از من فیلم تهیه کرد و خواست مقابل دوربین گوشی‌اش حرف‌های سیاسی بزنم. بعد تهدید کرد که اگر فکر فرار به سرم بزند، هر جا باشم دستگیرم کرده و با این فیلم‌ها سرنوشتم را سیاه می‌کند.
وی ادامه داد: در خانه سعید همیشه صدای چند دختر را می‌شنیدم و گاهی هم صدای گریه از داخل کمد به گوشم می‌رسید. می‌دانستم که سعید همیشه در آن کمد را قفل می‌کند و فقط خواهرش خبر داشت که کلید کجاست. یکی از روزها از میان صحبت‌های خواهر و برادر متوجه جای کلید شدم. وقتی سعید نبود، از سرکنجکاوی به سراغ کلید رفتم و در کمد را باز کردم و چشمم به دختری افتاد که در آنجا زندانی بود. صدای گریه‌های او بود که هرازگاهی به گوش می‌رسید و با دیدن این صحنه وحشت کردم و بعد از ترسم کمد را قفل کرده و کلید را سر جایش گذاشتم.

نجات در روز هفتم
این زن درباره جزئیات نجاتش از خانه وحشت گفت: از روزی که در آنجا زندانی شدم، سعید و خواهرش همه وسایلم را گرفتند. خواهر سعید با کارت عابربانک من خرید می‌کرد. پیامک‌های بانک نیز به خط شوهرم فرستاده می‌شد. او گزارش گم شدن ما را به پلیس شاهرود اعلام کرده بود. با پیامک‌هایی که به خط شوهرم فرستاده شده بود، آنها متوجه شدند که از یک سوپرمارکت در تهران خرید انجام شده است. سوپرمارکتی که در نزدیکی خانه وحشت بود. شوهرم پس از آن به تهران آمد، سوپرمارکت را پیدا کرد و با پرس و جوی فراوان به خانه سعید رسید. او یک روز به همراه مأمور به مقابل خانه وحشت آمدند و در زدند. آن روز سعید در خانه نبود و فقط خواهرش حضور داشت. او در را باز کرد و شوهرم با دیدن وی تصور کرد که او همان دوستم است که برای دیدنش به تهران آمده بودم. از طرفی من به‌خاطر ترس و وحشتی که از سعید داشتم، تمام این مدت سکوت کردم و جرأت نداشتم به کسی حرفی بزنم. حتی از دخترم هم خواسته بودم که چیزی نگوید. ما آن روز نجات پیدا کردیم اما دخترم تا مدت‌ها ترس و وحشت در وجودش بود و کابوس می‌دید. خودم هم وضعیتم بدتر از او بود تا اینکه شنیدم سعید و خواهرش دستگیر شده‌اند و چند روز بعد احضاریه پلیس به دستم رسید و در نهایت به دادسرا آمدم تا همه‌‌چیز را بگویم.

 انکار جنایت
اظهارات این زن در حالی بیان می‌شود که پلیس هم‌اکنون در چند شاخه سرگرم تحقیق در این پرونده‌ است. یکی از آنها بررسی ماجرای قتل دختری است که جسدش 4ماه در خانه وحشت نگهداری می‌شد. درحالی‌که دختران نجات‌یافته گفته‌اند که سعید با همدستی خواهرش این دختر را به قتل رسانده، اما مرد جنایتکار مدعی است که قاتل یکی از دختران فراری است.
دیروز طی تحقیقات در پرونده قتل دختر جوان که هنوز هویتش مشخص نشده، سعید و خواهرش در اداره آگاهی مواجهه حضوری شدند.
مریم(خواهر سعید) درباره جزئیات جنایت گفت: آن روز دختر جوان که حدود 2 هفته بود به خانه ما آمده بود با سعید بحثش شد. او می‌خواست خانه را ترک کند که سعید مانعش شد. دعوا که بالا گرفت دختر جوان داد و فریاد راه انداخت. سعید از من خواست وسیله‌ای به او بدهم تا آن دختر را آرام کند. از ترس اینکه صدای فریادهای دختر جوان به گوش همسایه‌ها نرسد، یک پیچ گوشتی به سعید دادم و او با آن ضربه‌ای به قلب دختر جوان زد و کمی بعد دیگر صدای او شنیده نشد.
سعید اما همچنان قتل را انکار کرد و گفت: خواهرم دروغ می‌گوید، من قاتل نیستم. مقتول را 2 دختر نجات یافته به قتل رساندند. انگیزه‌شان هم این بود که من به دختر تازه وارد بیشتر توجه می‌کردم و آنها نمی‌توانستند این وضعیت را تحمل کنند. به همین دلیل از سر حسادت جانش را گرفتند.
در ادامه تحقیقات، دختران نجات‌یافته و زن جوان که به همراه دخترش در خانه وحشت زندانی بود عنوان کردند که سعید از آنها فیلم تهیه کرده است اما هنوز فیلمی توسط پلیس در خانه وحشت کشف نشده است. اظهارات زن جوان و دختران نجات‌یافته نشان می‌دهد که سعید فیلم‌های زیادی از دختران فراری تهیه کرده بود اما پیدا نشدن فیلم‌ها این فرضیه را مطرح کرده که شاید سعید آنها را در محلی پنهان کرده و حاضر نیست محل اختفای آن را لو بدهد.
نکته دیگری که در این پرونده حائز اهمیت است، اینکه دختران نجات‌یافته و زنی که به تازگی شناسایی شده، همگی می‌گویند که سعید با یک گوشی طلایی از آنها فیلمبرداری کرده است. اما وقتی مأموران متهم را دستگیر کردند یک گوشی ساده از وی کشف شده است.
این یعنی سعید گوشی مخصوص فیلمبرداری و فیلم‌ها را در جای دیگری مخفی کرده است که تحقیقات از او برای پیدا شدن فیلم‌ها ادامه دارد و پلیس امیدوار است با پیدا شدن فیلم‌ها حقایق تازه‌‌ای از این پرونده فاش شود.

منبع: الف

کلیدواژه: خانه وحشت زندانی دختران نجات یافته سعید و خواهرش همراه دختر دختر جوان زن جوان فیلم ها آن روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۵۱۴۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رنگارنگ‌ترین محله‌های شهری جهان

بوکاپ درکیپ‌تاون، سانتا مارتا ریودوژانیرو، تیرانا در آلبانی، بالات در استانبول، شفشاون در مراکش، لابوکا در بوئنوس آیرس و مانارولا در سینکوتره، رنگارنگ‌ترین محله‌های شهری جهان هستند.

به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، شهرها و محله‌های رنگارنگ اغلب فراتر از بهره‌گیری از رنگ‌ها برای تغییر محیط هستند. در این مناطق خیره‌کننده و عجیب‌وغریب می‌توان قلب واقعی یک شهر را پیدا کرد. در ادامه با چند نمونه از این شهرها آشنا می‌شویم.

بوکاپ، کیپ‌تاون، آفریقای جنوبی

کیپ‌تاون به‌عنوان یکی از متنوع‌ترین شهرهای جنوب خط استوا از نظر قومیتی، میزبان مجموعه‌ای از فرهنگ‌ها، سبک‌های معماری سنتی و همه رنگ‌هایی است که با آن همراه است. این تضادهای شگفت‌انگیز در محله درخشان بوکاپ واضح‌تر از بقیه نقاط شهر است.

این منطقه مسکونی محل اجتماع مسلمانان کیپ‌تاون است که در تعدادی از بهترین خانه‌های تراس‌دار سبک هلندی و گرجستانی قرن نوزدهمی شهر زندگی می‌کنند. ساکنان برای جشن گرفتن پایان آپارتاید یا جدانژادی شروع به رنگ‌آمیزی خانه‌های خود با رنگ‌های معنوی کردند و امروزه به علت تنوع و زیبایی محله، خرید ملک در آن تقاضای زیادی دارد.

سانتا مارتا، ریودوژانیرو، برزیل

سانتا مارتا که زمانی بسیار پر هرج‌ومرج بود، با کمک‌های دولتی، چند هزار گالن رنگ و کمک مردم محلی ماهر تغییر کرد و از نقاشی‌های دیواری تا نورپردازی یک خیابان کامل جان تازه‌ای گرفت. هنرمندان محلی همچنین بخش‌هایی از مناطق محروم سانتا مارتا را با رنگ‌های روشن رنگین‌کمان نقاشی کردند تا غرور و روحیه جامعه را تقویت کنند.

تیرانا، آلبانی

تیرانا شهری پر از ساختمان‌های بتنی خاکستری دوران کمونیستی بود، اما اکنون شهری رنگارنگ است که شهردار وقت آن در سال ۲۰۰۰ به‌عنوان بخشی از پروژه پاک و سبز، طرح تغییر شهر را آغاز کرد. امروزه این شهر مملو از ساختمان‌هایی با رنگ‌های صورتی روشن، زرد، سبز و بنفش است.

بالات، استانبول، ترکیه

بالات یک کالیدوسکوپ رنگی با تاریخی شگفت‌انگیز و غنی است.، خانه‌های عثمانی صد ساله آن در سال‌های اخیر با رنگ‌های قرمز، آبی و سبز به شکوه درخشان سابق خود بازگشته‌اند. پس از تغییر چهره، بالات با چندین کافه شیک، بوتیک و گالری هنری در گوشه و کنار خیابان‌های پرپیچ و خم، به یکی از جذاب‌ترین مکان‌ها برای گردش تابستانی تبدیل شده است.

شفشاون، مراکش

در بالای کوه‌های ریف در کشور مراکش بهشتی نیلگون قرار دارد؛ شهر کوچک شفشاون با نام مستعار مروارید آبی که به ظاهر فیروزه‌ای خیره‌کننده و هزارتوی خود مشهور است. ساکنان قدیمی شهر برای خنک نگه داشتن خانه‌هایشان و دور نگه داشتن حشرات از آن‌ها، شروع به رنگ‌آمیزی نیمه پایینی ساختمان‌هایشان به رنگ آبی کردند. امروزه این شهر کوهستانی پالت خیره‌کننده‌ای از ساختمان‌های آبی چشم‌نواز است.

لابوکا، بوئنوس آیرس، آرژانتین

لابوکا محله قدیمی طبقه کارگر بوئنوس آیرس است که به باشگاه فوتبال دیوانه‌وار بوکا جونیورز و رنگ‌های بسیار متنوع شهرت دارد. این محله که در دهانه رودخانه ریچولو قرار دارد، در گذشته چندین کارخانه کشتی‌سازی را در خود جای داده بود. این کارخانه‌ها مواد ضایعاتی مانند تخته و فلز را فراهم می‌کردند که به‌عنوان مصالح ساختمانی برای خانه‌های رنگارنگ آن استفاده می‌شد. ساختمان‌ها امروزه با رنگ‌های صورتی، زرد و آبی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و با وجود انبوهی از گردشگران، لابوکا همچنان محله‌ای قدیمی برای طبقه کارگر است.

افسانه‌های محلی حاکی از آن است که بوکا جونیورز هنگام انتخاب رنگ‌های تیم خود تصمیم گرفت از رنگ‌های کشتی بعدی استفاده کند که به بندر لا بوکا می‌رود. آن کشتی سوئدی بود و در نتیجه تیم رنگ زرد و آبی را به عنوان رنگ‌های جدید خود انتخاب کرد.

مانارولا، سینکوتره، ایتالیا

مانارولا قدیمی‌ترین روستا از پنج روستای ماهی‌گیری قرون وسطایی در سینکوتره واقع در ساحل لیگوریا و یک محل جذاب برای گردشگری است. این دهکده با رنگ‌های روشن روی صخره‌ها ساخته شده و توسط تراس‌های شیب‌دار مشرف به دریای نیلگون مدیترانه احاطه شده است.

جیپور، هند

حاکم جیپور در سال ۱۸۷۶ دستور داد تا برای استقبال از ورود ادوارد، شاهزاده ولز، شهر را به رنگ صورتی رنگ‌آمیزی کنند. ساکنان امروزی این شهر قدیمی به‌طور قانونی از نقاشی ساختمان‌های صورتی محله منع شده‌اند، به این معنی که پس از گذشت نزدیک به ۱۵۰ سال، رنگ سنتی این پایتخت راجستانی همچنان صورتی درخشان است.

کد خبر 750180

دیگر خبرها

  • اختصاص اولین حقوق به آزادی زندانیان غیر عمد
  • قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد
  • بازگشت زندانی جرایم غیر عمد به آغوش خانواده
  • آزادی زندانی جرائم غیر عمد در چهارمحال و بختیاری
  • پویش آزادی ۴۰ زندانی با کمک اردبیلی‌های مقیم آذربایجان‌شرقی
  • رنگارنگ‌ترین محله‌های شهری جهان
  • سال‌گذشته زمینه اشتغال ۴۵ هزار نفر زندانی کشور در داخل و خارج زندان فراهم شد
  • آزادی ۱۵۵ زندانی از زندان های هرمزگان
  • آزادی ۱۵۵ زندانی در هرمزگان